بسم الله الرحمن الرحيم
موقع علوم و معارف الإسلام الحاوي علي مجموعة تاليفات سماحة العلامة آية الله الحاج السيد محمد حسين الحسيني الطهراني قدسسره
صفحه قبل
تذييلات و محاكمات استاد آية الله علاّمه: حاج سيّد محمّد حسين طباطبائي أعلي الله مقامه 85
تصدير: در بيان شرح مكاتيب و سبب تذييلات و محاكمات به قلم معظّم له 85 ترجمة أحوال سيّد احمد رضوان الله عليه به قلم علاّمه 86 ترجمة احوال شيخ محمّد حسين رضوان الله عليه به قلم علاّمه 86
تصدير: در بيان شرح مكاتيب و سبب تذييلات و محاكمات به قلم معظّم له 85
ترجمة أحوال سيّد احمد رضوان الله عليه به قلم علاّمه 86
ترجمة احوال شيخ محمّد حسين رضوان الله عليه به قلم علاّمه 86
تذييل اوّل بر مكتوب اوّل شيخ رحمة الله عليه 87
تشريح مبناي تشكيك در وجود. 87 ماهيّت اعتبار حدّ وجود است؛ نه حدِّ وجود. 88 علم حضوري اكتناهي، مستلزم قيام وجود معلول است به وجود عالم 88
تشريح مبناي تشكيك در وجود. 87
ماهيّت اعتبار حدّ وجود است؛ نه حدِّ وجود. 88
علم حضوري اكتناهي، مستلزم قيام وجود معلول است به وجود عالم 88
تذييل اوّل بر مكتوب اوّل سيّد قدّس الله سرّه 89
تشريح مبناي وحدت و تشخّص در وجود. 89 نتيجة برهان حكماء بر تشكيك در وجود، وحدت است نه تشكيك 9 وجود واحد شخصي است، و وجود موجودات، عاريه است، نه مِلكي و حقيقي 90 نظريّة وحدت در وجود؛ نظريّهاي است أدق از تشكيك 90 وجود مجازي، واسطه است بين تعيّنات مفهومي و حقيقت هستي 91 عِلمْ قبل الاءيجاد، و بعد الاءيجاد، يك علم است 91
تشريح مبناي وحدت و تشخّص در وجود. 89
نتيجة برهان حكماء بر تشكيك در وجود، وحدت است نه تشكيك 9
وجود واحد شخصي است، و وجود موجودات، عاريه است، نه مِلكي و حقيقي 90
نظريّة وحدت در وجود؛ نظريّهاي است أدق از تشكيك 90
وجود مجازي، واسطه است بين تعيّنات مفهومي و حقيقت هستي 91
عِلمْ قبل الاءيجاد، و بعد الاءيجاد، يك علم است 91
تذييل دوّم بر مكتوب دوّم شيخ قدّس الله سرّه 91
فريد الدين عطّار نيشابوري از عرفاء بالله بوده، شعرش را بايد به اين مسلك معني نمود. 91 تذييل دوّم بر مكتوب دوّم سيّد أعلي الله درجته. 92 ذات، از هر اسم و رسم بالاتر است، و إطلاق مقام در آنجا مجاز محض است 92
فريد الدين عطّار نيشابوري از عرفاء بالله بوده، شعرش را بايد به اين مسلك معني نمود. 91
تذييل دوّم بر مكتوب دوّم سيّد أعلي الله درجته. 92
ذات، از هر اسم و رسم بالاتر است، و إطلاق مقام در آنجا مجاز محض است 92
تذييل سوّم بر مكتوب سوّم شيخ قدّس سرّه 93
حدّ أعلاي وجود را بنا بر مذهب تشكيك نميتوان سه مرتبه قرار داد. 93 بحث عرفاء بر اصل تميز حقيقت است از مجاز، نه موجود از معدوم، و نه مستقلّ از رابط 93
حدّ أعلاي وجود را بنا بر مذهب تشكيك نميتوان سه مرتبه قرار داد. 93
بحث عرفاء بر اصل تميز حقيقت است از مجاز، نه موجود از معدوم، و نه مستقلّ از رابط 93
تذييل سوّم بر مكتوب سوّم سيّد قدّس سرّه 94
در انسان، حسّي كه جوهر را ادراك كند، وجود ندارد. 94 حمل عِلْم و وجود ذهني بر خارج، حمل حقيقه و رقيقه است 94 از لحاظ مفهوم نسبي بطور استقلال، مفهوم اسمي حاصل ميشود. 95 صرفُ الوجود، واجد جميع كمالات وجودي است 95 عرفاء تشكيك وجود را در ظهورات ميدانند، نه در مظاهر 95
در انسان، حسّي كه جوهر را ادراك كند، وجود ندارد. 94
حمل عِلْم و وجود ذهني بر خارج، حمل حقيقه و رقيقه است 94
از لحاظ مفهوم نسبي بطور استقلال، مفهوم اسمي حاصل ميشود. 95
صرفُ الوجود، واجد جميع كمالات وجودي است 95
عرفاء تشكيك وجود را در ظهورات ميدانند، نه در مظاهر 95
تتمّة تذييل سوّم بر مكتوب سوّم سيّد (ره)؛ و چهار تذييل بر چهار مكتوب ديگر سيّد (ره)؛ و چهار تذييل بر چهار مكتوب ديگر شيخ (ره به قلم تلميذ علاّمة طباطبائي 96
تتمّة تذييل سوّم بر مكتوب سوّم سيّد (ره) 96
كيفيّت تعيّن أحد و واحِد، و ساير أسماء، و أعيان ثابته 96 در عالم كثرت، موجودات نسبت به حقّ تعالي، معاني حرفيّه ميباشند. 96 مِنكَ، و إليكَ، و لكَ، و بكَ.. 97 هو هويّت صورت آئينه، به نحو حمل حقيقه و رقيقه است 98 آئينه و موجودات، حاكي هستند، نه مَحْكي 98 قرآن كريم، همة موجودات را آيات خدا ميداند. 98 آيات دالّه بر آنكه همة موجودات، آيات خدا هستند. 98 قرآن كريم، حضرت عيسي بن مريم، و ناقة صالح را آيه ميداند. 100 ما رأيتُ شيئاً إلاّ و رأيتُ الله قبله 101
كيفيّت تعيّن أحد و واحِد، و ساير أسماء، و أعيان ثابته 96
در عالم كثرت، موجودات نسبت به حقّ تعالي، معاني حرفيّه ميباشند. 96
مِنكَ، و إليكَ، و لكَ، و بكَ.. 97
هو هويّت صورت آئينه، به نحو حمل حقيقه و رقيقه است 98
آئينه و موجودات، حاكي هستند، نه مَحْكي 98
قرآن كريم، همة موجودات را آيات خدا ميداند. 98
آيات دالّه بر آنكه همة موجودات، آيات خدا هستند. 98
قرآن كريم، حضرت عيسي بن مريم، و ناقة صالح را آيه ميداند. 100
ما رأيتُ شيئاً إلاّ و رأيتُ الله قبله 101
تذييل چهارم بر مكتوب چهارم حضرت شيخ قدّس الله سرّه 102
حمل حقيقي و حمل مجازي 102 وجود واحد است و حقيقي، و تعيّنات كثيرند واعتباري 103 نظريّة وحدت وجود، وارد است بر نظريّة تشكيك در وجود. 103 بنا بر تشكيك، مرتبة أعلا نميتواند داراي صرافت باشد. 104 معيّت وجودي حقّ تعالي، با جميع موجودات يكسان است 104 وجود، وقتي داراي صرافت است، كه به جميع موجودات يكسان باشد. 105 عارف بالله، با شهود، و با برهان، و با شرع، مؤيّد است 105 در عالم وجود، وحدت حقيقي، و كثرت اعتباري است 106 بر برهانِ حقيقي بودن وحدت، و اعتباريّت كثرت، مذهب تثليث و ثنويّه، نفي ميشوند. 107 وحدتِ حقّ متعال، وحدت بالصّرافه است، نه وحدت عددي 107 فرض إمكان تعدّد، براي واحد بالصّرافه محال است 108 شأن مفهوم، كليّت است، و با تكثير قيود جزئي نميشود. 109 لازمة مفهوم، انعزال از مفاهيم ديگر است 109 در ذات حقّ تعالي، جميع صفات فاني بوده، حدود خود را ندارند. 109 نفيِ صفات از ذات، اخصتصاي به صفات زائده ندارد. 110 معناي صفت، يعني زيادي؛ و هر صفت زائد است 111 اوّلين كسي كه وحدت حقّ را صرف دانسته و آنرا تشريح كرد، أميرالمؤمنين صلوات الله عليه بود. 112 قرآن كريم، وحدتِ حقّة حقيقيّه را بيان كرد، ولي علماء نفهميدند. 112 براي خود صدرالمتألّهين هم معلوم نشد كه: وحدت حقّه با تشكيك سازش ندارد. 113 فقط عرفاء بالله، از وحدت بالصّرافة حقّ خبر دارند. 113 خطبههاي أميرالمؤمنين عليه السّلام، در وحدت صرافة ذات حقّ.. 114 كمال الاءخلاص نفي الصّفات عنه 114 نفي وحدت حقّة حقيقيّه، اثبات وحدت عددي است 115 الاحَدُ لا بتأويل عَدَدٍ؛ من وصفه فقد حَدَّه 115 داخلٌ في الاشياء علي غير ممازجة، و خارجٌ منها علي غير مباينة 116 دو قسم وحدت براي حقّ تعالي ثابت است؛ و دو قسم، ممنوع 116 حكم التَّمييز بينوتُه صفةٍ، لا بينونةُ عُزلةٍ. 117 در معناي احديّت، و واحديّت، و حقيقت محمّديّه 118 وجود منبسط، فيض مقدّس و مشيّت فعليّه است 118 معني أزليّته تعالي تقدّمه الزّماني، من أشنع الخطاء 119 كان ربّاً إذ لا مربوب، و إلهاً إذ لا مألوه 119
حمل حقيقي و حمل مجازي 102
وجود واحد است و حقيقي، و تعيّنات كثيرند واعتباري 103
نظريّة وحدت وجود، وارد است بر نظريّة تشكيك در وجود. 103
بنا بر تشكيك، مرتبة أعلا نميتواند داراي صرافت باشد. 104
معيّت وجودي حقّ تعالي، با جميع موجودات يكسان است 104
وجود، وقتي داراي صرافت است، كه به جميع موجودات يكسان باشد. 105
عارف بالله، با شهود، و با برهان، و با شرع، مؤيّد است 105
در عالم وجود، وحدت حقيقي، و كثرت اعتباري است 106
بر برهانِ حقيقي بودن وحدت، و اعتباريّت كثرت، مذهب تثليث و ثنويّه، نفي ميشوند. 107
وحدتِ حقّ متعال، وحدت بالصّرافه است، نه وحدت عددي 107
فرض إمكان تعدّد، براي واحد بالصّرافه محال است 108
شأن مفهوم، كليّت است، و با تكثير قيود جزئي نميشود. 109
لازمة مفهوم، انعزال از مفاهيم ديگر است 109
در ذات حقّ تعالي، جميع صفات فاني بوده، حدود خود را ندارند. 109
نفيِ صفات از ذات، اخصتصاي به صفات زائده ندارد. 110
معناي صفت، يعني زيادي؛ و هر صفت زائد است 111
اوّلين كسي كه وحدت حقّ را صرف دانسته و آنرا تشريح كرد، أميرالمؤمنين صلوات الله عليه بود. 112
قرآن كريم، وحدتِ حقّة حقيقيّه را بيان كرد، ولي علماء نفهميدند. 112
براي خود صدرالمتألّهين هم معلوم نشد كه: وحدت حقّه با تشكيك سازش ندارد. 113
فقط عرفاء بالله، از وحدت بالصّرافة حقّ خبر دارند. 113
خطبههاي أميرالمؤمنين عليه السّلام، در وحدت صرافة ذات حقّ.. 114
كمال الاءخلاص نفي الصّفات عنه 114
نفي وحدت حقّة حقيقيّه، اثبات وحدت عددي است 115
الاحَدُ لا بتأويل عَدَدٍ؛ من وصفه فقد حَدَّه 115
داخلٌ في الاشياء علي غير ممازجة، و خارجٌ منها علي غير مباينة 116
دو قسم وحدت براي حقّ تعالي ثابت است؛ و دو قسم، ممنوع 116
حكم التَّمييز بينوتُه صفةٍ، لا بينونةُ عُزلةٍ. 117
در معناي احديّت، و واحديّت، و حقيقت محمّديّه 118
وجود منبسط، فيض مقدّس و مشيّت فعليّه است 118
معني أزليّته تعالي تقدّمه الزّماني، من أشنع الخطاء 119
كان ربّاً إذ لا مربوب، و إلهاً إذ لا مألوه 119
تذييل چهارم بر مكتوب چهارم حضرت سيّد قدّس الله نفسه 119
كيفيّت سعه و إحاطة عوالم بالا، بر عوالم زيرين خود. 120 عوالم هر چه رو به بالا رود، تجرّدش بيشتر ميشود. 120 أصالة الكثرة، زير بناي مذهب مادّيين است 121 سؤال طلبهاي، از مرحوم عارف بيبديل: قاضي (ره) در بارة واقعيّت وجود. 122 گفتار سيّد حسن مسقطي، در أصالت و واقعيت وجود. 122 تا گوش عالم پندار سپرده نشود، گوش به عالم غيب گشوده نميگردد. 123 أبياتي از ابن فارض مصري، در اصالت و وحدت حقّ تعالي 124 وانْحَسَرت دونَ إدراك عظمته خَطائف أبصار الانام 125 واستعلي مُلكك عُلوّاً سقطت الاشياء دون بلوغ أمّده 125 أبياتي از شيخ سعدي در اصالت و وحدت حقّ تعالي 125 مرحوم شيخ، اعتراف به اصول عرفاء نموده است 126
كيفيّت سعه و إحاطة عوالم بالا، بر عوالم زيرين خود. 120
عوالم هر چه رو به بالا رود، تجرّدش بيشتر ميشود. 120
أصالة الكثرة، زير بناي مذهب مادّيين است 121
سؤال طلبهاي، از مرحوم عارف بيبديل: قاضي (ره) در بارة واقعيّت وجود. 122
گفتار سيّد حسن مسقطي، در أصالت و واقعيت وجود. 122
تا گوش عالم پندار سپرده نشود، گوش به عالم غيب گشوده نميگردد. 123
أبياتي از ابن فارض مصري، در اصالت و وحدت حقّ تعالي 124
وانْحَسَرت دونَ إدراك عظمته خَطائف أبصار الانام 125
واستعلي مُلكك عُلوّاً سقطت الاشياء دون بلوغ أمّده 125
أبياتي از شيخ سعدي در اصالت و وحدت حقّ تعالي 125
مرحوم شيخ، اعتراف به اصول عرفاء نموده است 126
تذييل پنجم بر مكتوب پنجم حضرت شيخ قدّس الله سرّه 127
عالم مادّه، ضعيفترين عوالم است 127 تمام عوالم فعلاً موجودند. 127 يا من هَداني إليه، و دَلَّني حقيقة الوجود عليه 128 هو كلّ الوجود، و كلّه الوجود. 130 خواب أميرالمؤمنين عليه السّلام حضرت خضر را؛ و تعليم ذكر يا مَن هُو يا من لا هُوَ إلاّ هُو. 130 أشعار شيخ ابراهيم دسوقي، دربارة توحيد حقّ متعال 130 واجب الوجود فردانيّ الذات، تام الحقيقة 131 معناي موجود در دعاي صحيفة سجّاديّه 132
عالم مادّه، ضعيفترين عوالم است 127
تمام عوالم فعلاً موجودند. 127
يا من هَداني إليه، و دَلَّني حقيقة الوجود عليه 128
هو كلّ الوجود، و كلّه الوجود. 130
خواب أميرالمؤمنين عليه السّلام حضرت خضر را؛ و تعليم ذكر يا مَن هُو يا من لا هُوَ إلاّ هُو. 130
أشعار شيخ ابراهيم دسوقي، دربارة توحيد حقّ متعال 130
واجب الوجود فردانيّ الذات، تام الحقيقة 131
معناي موجود در دعاي صحيفة سجّاديّه 132
تذييل پنجم بر مكتوب پنجم حضرت سيّد قدس الله سرّه 134
بِم عرفتَ رَبَّك؟ بما عرّفني نفسه 134 لا يعرف شيءٌ شيئاً إلاّ بما هو فيه منه 134 كلام يعقوب بن اسحق در عدم امكان إحاطة انسان به حقّ تعالي 135 كلام شيخ بهاء الدين عاملي در «أربعين» راجع به عدم اكتناه حقّ تعالي 135 كلُّ ما ميزّتموه بأوهامكم في أدقّ معانيه، مخلوقٌ مصنوعٌ مثلكم 136 از ما تو هر آنچه ديدهاي پاية تست 137 قيام موجودات به حقّ تعالي، صمديّت و قيوميّت اوست 138 معناي اعتباري بودن أشياء پوچ و بدون معني بودن نيست 138
بِم عرفتَ رَبَّك؟ بما عرّفني نفسه 134
لا يعرف شيءٌ شيئاً إلاّ بما هو فيه منه 134
كلام يعقوب بن اسحق در عدم امكان إحاطة انسان به حقّ تعالي 135
كلام شيخ بهاء الدين عاملي در «أربعين» راجع به عدم اكتناه حقّ تعالي 135
كلُّ ما ميزّتموه بأوهامكم في أدقّ معانيه، مخلوقٌ مصنوعٌ مثلكم 136
از ما تو هر آنچه ديدهاي پاية تست 137
قيام موجودات به حقّ تعالي، صمديّت و قيوميّت اوست 138
معناي اعتباري بودن أشياء پوچ و بدون معني بودن نيست 138
تذييل ششم بر مكتوب ششم حضرت شيخ رضوان الله عليه 139
اولين كسي كه در كتابهاي خود، وحدت عددي را از حقّ تعالي نفي كرد، صدرالمتألّهين بود. 139 برهان علاّمة طباطبائي بر قاعدة بسيط الحقيقة كلّ الاشياء 140 تشريح علاّمة طباطبائي قاعدة بسيط الحقيقة كلّ الاشياء را 140 صرف الحقيقة، كلّما فرضة ثانياً، فإذاً هُوَ هو. 141 شيخ در معناي صرف الوجود، تصرّف نموده است 142 تصرّف شيخ، موجب تبديل وحدت بالصّرافة، به وحدت عددي است 142 مسألة أمرٌ بين الامرين 143 ظاهر آيات قرآن، معصيت و شقاوت را مستند بهارادةخدامينمايد؛و ارادةخدا عين ارادةبندهاست 143 مذهب جبر، و مذهب تفويض 143 مذهب أمرٌ بين الامرين 144 انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست 144 جبر و تفويض، هر دو غلط و خلاف است 145 جبر ظلم است، تفويض شرك است 145 مثال علاّمة طباطبائي براي جبر و تفويض، و امرٌ بينهما 146 تمام عالم امكان، أمرٌ بين الامرين است 147 بسياري از خواصّ، از ترس جبر، در دام تفويض افتادهاند. 148 گفتار آية الله حاج آقا رضا همداني در «مصباح الفقيه». 148 أمرٌ بين الامرين، از دقيقترين مسائل توحيد است 148 حلّ معناي بين الامرين، فقط منوط به مذهب عرفاء است 149
اولين كسي كه در كتابهاي خود، وحدت عددي را از حقّ تعالي نفي كرد، صدرالمتألّهين بود. 139
برهان علاّمة طباطبائي بر قاعدة بسيط الحقيقة كلّ الاشياء 140
تشريح علاّمة طباطبائي قاعدة بسيط الحقيقة كلّ الاشياء را 140
صرف الحقيقة، كلّما فرضة ثانياً، فإذاً هُوَ هو. 141
شيخ در معناي صرف الوجود، تصرّف نموده است 142
تصرّف شيخ، موجب تبديل وحدت بالصّرافة، به وحدت عددي است 142
مسألة أمرٌ بين الامرين 143
ظاهر آيات قرآن، معصيت و شقاوت را مستند بهارادةخدامينمايد؛و ارادةخدا عين ارادةبندهاست 143
مذهب جبر، و مذهب تفويض 143
مذهب أمرٌ بين الامرين 144
انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست 144
جبر و تفويض، هر دو غلط و خلاف است 145
جبر ظلم است، تفويض شرك است 145
مثال علاّمة طباطبائي براي جبر و تفويض، و امرٌ بينهما 146
تمام عالم امكان، أمرٌ بين الامرين است 147
بسياري از خواصّ، از ترس جبر، در دام تفويض افتادهاند. 148
گفتار آية الله حاج آقا رضا همداني در «مصباح الفقيه». 148
أمرٌ بين الامرين، از دقيقترين مسائل توحيد است 148
حلّ معناي بين الامرين، فقط منوط به مذهب عرفاء است 149
تذييل ششم بر مكتوب ششم حضرت سيّد طهرّ الله تربته 150
وجود واجب تعالي، لا بشرط از جميع حدود است 150 بشرط لا دانستن واجب، مستلزم تحديد، و تركيب، و عددي بودن است 150 بزرگاني كه تصريح دارند بر آنكه شبهة ابن كمّونه بدون توحيد وجود قابل حلّ نيست 151 كلام صدرالمتألّهين در بسيط الحقيقة كلّ الاشياء 151 كلام صدر الدّين قونوي، در وحدت حقّة حقيقيّة حقّ تعالي 152 أصل شبهة ابن كمّونه، از شيخ شهاب الدّين سهروردي صاحب حكمة الاءشراق است 152 تشريح و بيان كيفيّت شبهة ابن كمّونه 153 لِمَ لا يكون هناك هويتان بسيطتان مستغنيان عن العلّة؟. 153 بنا بر أصالة الوجود، شبهه، جواب سهل دارد؛ نه بر أصالة الماهيّة 153 پاسخ قائلين به أصلة الماهيّة، از شبهة ابن كمّونه 154 صدر المتألّهين، پاسخ از اين شبهه را بنا بر وحدت وجود، عرشي ناميده است 155 در بعضي از جاها كلام صدرالمتألّهين، بعينه كلام عرفاست 155 مواضعي كه صدرالمتألّهين، تصريح به مذهب عرفا دارد. 155 بعد از تنزّل از توحيد، احكام كثرت همگي باقي است 157 تقسيمات وجود، به في نَفسه و لِنفسه، و بِنَفسه 157 وجود رابط، وجود نسبت است 158 كلام توحيد در مقام فناء كلّي است، نه بعد از نزول آن 159 مقام و مَشْهَدِ رأيتُ ربّي بعين ربّي 160 أشعار حكيم سبزواري، در وحدت حقّ متعال 161 عبارتي از خواجه حوراء مغربي 162 ما يتقرّب إليَّ عبدٌ من عبادي أحبّ ممّا افترضته عَلَيه 162
وجود واجب تعالي، لا بشرط از جميع حدود است 150
بشرط لا دانستن واجب، مستلزم تحديد، و تركيب، و عددي بودن است 150
بزرگاني كه تصريح دارند بر آنكه شبهة ابن كمّونه بدون توحيد وجود قابل حلّ نيست 151
كلام صدرالمتألّهين در بسيط الحقيقة كلّ الاشياء 151
كلام صدر الدّين قونوي، در وحدت حقّة حقيقيّة حقّ تعالي 152
أصل شبهة ابن كمّونه، از شيخ شهاب الدّين سهروردي صاحب حكمة الاءشراق است 152
تشريح و بيان كيفيّت شبهة ابن كمّونه 153
لِمَ لا يكون هناك هويتان بسيطتان مستغنيان عن العلّة؟. 153
بنا بر أصالة الوجود، شبهه، جواب سهل دارد؛ نه بر أصالة الماهيّة 153
پاسخ قائلين به أصلة الماهيّة، از شبهة ابن كمّونه 154
صدر المتألّهين، پاسخ از اين شبهه را بنا بر وحدت وجود، عرشي ناميده است 155
در بعضي از جاها كلام صدرالمتألّهين، بعينه كلام عرفاست 155
مواضعي كه صدرالمتألّهين، تصريح به مذهب عرفا دارد. 155
بعد از تنزّل از توحيد، احكام كثرت همگي باقي است 157
تقسيمات وجود، به في نَفسه و لِنفسه، و بِنَفسه 157
وجود رابط، وجود نسبت است 158
كلام توحيد در مقام فناء كلّي است، نه بعد از نزول آن 159
مقام و مَشْهَدِ رأيتُ ربّي بعين ربّي 160
أشعار حكيم سبزواري، در وحدت حقّ متعال 161
عبارتي از خواجه حوراء مغربي 162
ما يتقرّب إليَّ عبدٌ من عبادي أحبّ ممّا افترضته عَلَيه 162
تذييل هفتم بر مكتوب هفتم حضرت شيخ رضوان الله عليه 163
غير از سوفسطائيّه، حكماي عالَم، عالَم را با واقعيت مينگرند. 164 واقعيّات جهانِ هستي، مركب اند از وجود و ماهيّت 164 اصالت از وجود است؛ و وجود واحد است بالوحدة الحقّة الحقيقيّة 164 حركت كشتي، واسطة در عروض است براي حركت سرنشنيان آن، نه واسطة در ثبوت 165 حمل لفظِ موجودٌ بر زيدٌ، وحدت است، نه اتّحاد. 166 آيات قرآن، همة مخلوقات را مِلك طِلق خدا ميداند. 166 لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدُ الْقَهَّار 166 روايات وارده، در وحدت حقّة حقيقيّة الهيّه 167 إنَّ الله لم يَزَل بلا زمانٍ و لا مكانٍ، و الآن كما كان 169 انّ الله خِلْوٌ مِن خلقه، و خَلقه خِلْوٌ منه، خُلُوَّ حقيقي نيست 170 انّ الله شيءٌ بحقيقة الشّيئیّة، غير أنّه لا جسمٌ و لا صورةٌ. 170 انّ الله يمسك الاشياء بأظلّتها؛ مراد از أظلَّه، ماهيّات است 171 دليله آياته، و وجود اثباته، و معرفته توحيده 171 هو الدّالُّ بالدليل عليه، و المؤدِّي بالمعرفة إليه 172 زيادتي صفت بما هي صفةٌ از ذات، در برهان، و شهود، و شرع 172 خطبههاي حضرت أميرالمؤمنين عليه السّلام، در زيادي صفات از ذات 173 روايت وارده بر مخلوقيّت صفات 174 أئمّه عليهم السّلام أسماء خدا هستند، و اسم صفت است، و زياده بر ذات 175 الله اكبر، يعني اكبر من أن يُوصَف 175
غير از سوفسطائيّه، حكماي عالَم، عالَم را با واقعيت مينگرند. 164
واقعيّات جهانِ هستي، مركب اند از وجود و ماهيّت 164
اصالت از وجود است؛ و وجود واحد است بالوحدة الحقّة الحقيقيّة 164
حركت كشتي، واسطة در عروض است براي حركت سرنشنيان آن، نه واسطة در ثبوت 165
حمل لفظِ موجودٌ بر زيدٌ، وحدت است، نه اتّحاد. 166
آيات قرآن، همة مخلوقات را مِلك طِلق خدا ميداند. 166
لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدُ الْقَهَّار 166
روايات وارده، در وحدت حقّة حقيقيّة الهيّه 167
إنَّ الله لم يَزَل بلا زمانٍ و لا مكانٍ، و الآن كما كان 169
انّ الله خِلْوٌ مِن خلقه، و خَلقه خِلْوٌ منه، خُلُوَّ حقيقي نيست 170
انّ الله شيءٌ بحقيقة الشّيئیّة، غير أنّه لا جسمٌ و لا صورةٌ. 170
انّ الله يمسك الاشياء بأظلّتها؛ مراد از أظلَّه، ماهيّات است 171
دليله آياته، و وجود اثباته، و معرفته توحيده 171
هو الدّالُّ بالدليل عليه، و المؤدِّي بالمعرفة إليه 172
زيادتي صفت بما هي صفةٌ از ذات، در برهان، و شهود، و شرع 172
خطبههاي حضرت أميرالمؤمنين عليه السّلام، در زيادي صفات از ذات 173
روايت وارده بر مخلوقيّت صفات 174
أئمّه عليهم السّلام أسماء خدا هستند، و اسم صفت است، و زياده بر ذات 175
الله اكبر، يعني اكبر من أن يُوصَف 175
تذييل هفتم بر مكتوب حضرت سيّد قدّس الله سرّه الزّكيه 176
داعي حضرت سيّد (ره) بر ادامة مكاتيب، ارشاد به توحيد بوده است 176 داعي مولّف بر نشر مكاتيب و تذييلات 177 علّت تأبّي شيخ، از قبول زيادتي صفات از ذات 177 علّت تأبّي شيخ از قبول اندكاك و فناء موجودات در حقّ تعالي 177 مقالة عرفاء بالله، توحيد است، نه اتّحاد و حلول 178 قصّة حكيم اصفهاني كه قائل به وحدت وجود بود. 179 گفتار صدر المتألّهين كه اكثر ناظرين، كلام عرفا را ادراك نميكنند. 179 گفتار حكيم سبزواري (قدّه) در فرق بين هويّت و ماهيّت 180 در هر دوره، افراد بسيار قليلي به مقام توحيد رسيدهاند. 182 سبحان الله عمّا يصفون إلاّ عبادالله المخلَصين 182 مراتب عرفان الهي، بنا به گفتار خواجه نصيرالدّين طوسي 182 روايت وارده بر آنكه در آخرالزّمان قومٌ متعمقون فأنزل الله سورة التّوحيد و الحديد. 183 سورة توحيد، و شش آية اوّل از سورة حديد. 183 كلام صدرالمتألّهين در كيفيّت تجلّي الهي در نفوس قدسيّه 184 كلام حكيم سبزواري در كيفيّت انعكاس شعاع نور حقّ به مظاهر عالم امكان 185 انسان كامل، مظهر أتمّ شهود حقّ است بتمام مظاهره 185 خطبة أميرالمؤمنين عليه السّلام در رفع حجابهاي نور توحيد براي اولياي خدا 186
داعي حضرت سيّد (ره) بر ادامة مكاتيب، ارشاد به توحيد بوده است 176
داعي مولّف بر نشر مكاتيب و تذييلات 177
علّت تأبّي شيخ، از قبول زيادتي صفات از ذات 177
علّت تأبّي شيخ از قبول اندكاك و فناء موجودات در حقّ تعالي 177
مقالة عرفاء بالله، توحيد است، نه اتّحاد و حلول 178
قصّة حكيم اصفهاني كه قائل به وحدت وجود بود. 179
گفتار صدر المتألّهين كه اكثر ناظرين، كلام عرفا را ادراك نميكنند. 179
گفتار حكيم سبزواري (قدّه) در فرق بين هويّت و ماهيّت 180
در هر دوره، افراد بسيار قليلي به مقام توحيد رسيدهاند. 182
سبحان الله عمّا يصفون إلاّ عبادالله المخلَصين 182
مراتب عرفان الهي، بنا به گفتار خواجه نصيرالدّين طوسي 182
روايت وارده بر آنكه در آخرالزّمان قومٌ متعمقون فأنزل الله سورة التّوحيد و الحديد. 183
سورة توحيد، و شش آية اوّل از سورة حديد. 183
كلام صدرالمتألّهين در كيفيّت تجلّي الهي در نفوس قدسيّه 184
كلام حكيم سبزواري در كيفيّت انعكاس شعاع نور حقّ به مظاهر عالم امكان 185
انسان كامل، مظهر أتمّ شهود حقّ است بتمام مظاهره 185
خطبة أميرالمؤمنين عليه السّلام در رفع حجابهاي نور توحيد براي اولياي خدا 186
خاتمة بحث، و دعا و طلب غفران 186
.
معرفي و راهنما
كليه حقوق، محفوظ و متعلق به موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام است. info@maarefislam.com